افزایش اعتماد به نفس
بسیاری از افراد به خاطر کمبود اعتماد به نفس حال خوبی ندارند و در طی روز سطح انرژی آنها پایین است و مسلما با چنین احوالی هیچ کار مثبتی و یا حداقل کارهای مثبت زیادی نمی تواند انجام دهد .اکثر آدمها دقیقا در چنین شرایطی احساس ناامیدی به سراغشان می آید و دست از تلاش می کشند به گوشه ای پناه می برد .
یکی از دلایل بزرگ کمبود اعتماد به نفس این است که بسیاری از اوقات به خاطر ترس از قضاوت کاری انجام نمی دهیم و همین موضوع باعث می شود که ترس در ما زیاد شده و اعتماد به نفس ما کاهش یابد. باندورا روانشناسی بود که در تحقیقاتش متوجه شد میتوانند افرادی را که اعتماد به نفس پایینی دارند در ۲۰ دقیقه درمان کند و شیوه کار او به این صورت بود که شخص را به اتاق خودش دعوت میکرد و با او به آرامی به او میگفت که قرار است به اتاق بغلی برویم و در آنجا ماری وجود دارد.
همه شوکه می شدند و این کار را قبول نمی کردند اما بعد از کمی صحبت باندورا آینه ای را طوری قرار می داد که داخل اتاق مشخص شود و آن افراد مار را ببینند بعد با آرامش باز هم با آنها صحبت می کرد که تسلط بر خود را پیدا کنند بعد از کمی صحبت با آنها قدم زنان به سمت اتاق بغلی میرفتند و کنار در باهم می ایستادند .
دستکشی به آنها می داد که دست خود کنند و باز هم با آرامش با آنها صحبت میکرد تا اینکه آن اشخاص وارد اتاق می شدند.او به آنها القاء می کرد که می توانند این کار را انجام دهند و با دست مار را بگیرند.آنها بعد از گرفتن ، مار را روی پاهایشان می گذاشتند و شروع به نوازشش میکردند باندورامی گویند اولین چیزی که اکثر مراجعان بعد از بغل کردن مار می گویند این است که مار چقدر زیبا و قشنگ است .
باندورا این روش درمان را تسلط هدایت شده گذاشته بود که شخص اگر بر خود مسلط شود سخت ترین و ترسناک ترین کار ها را میتواند انجام دهد موضوع از این قرار است که اگر در کاری احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشیم باید از درون به خودمان مسلط شویم و خود را قوی کنیم.
تجربهای که من هم در مورد اعتماد به نفس دارم دقیقا به همین شکل است که بعد از سالها متوجه شدم وابستگی به شخصی یا چیزی باعث شده است که من از درون تهی و خالی شوم و اعتماد به نفسم کاملا از بین برود به صورتی که دچار نوعی فلج شده بودند وهیچ کاری نمی توانستم انجام دهم اما بعد از مدت ها متوجه شدم که هیچ کس به من نمی تواند اعتماد به نفس را بدهد به غیر از خود من .
دیگران فقط میتوانند راه را به من نشان دهند و با فانوسی که به همراه دارند راه را برایم روشن کنند. با تکنیک ها و راهکارهایی که به من می دهند من خودم باید آنها را در زندگی ام پیادهسازی کنم .در این مقاله با پنج استراتژی آشنا خواهیم شد که میتوانیم با به کار گیری این تکنیک ها اعتماد به نفس را در درون خود شکوفا کنیم.
استراتژی اول:
باید خود را باور داشته باشید .باور داشتن به اینکه ما میتوانیم آن کار را انجام دهیم .این تکنیک باور اعتماد به نفس ما را به صد چندان زیاد میکند ما باید خودمان را باور داشته باشیم باور خود ،یک انتخاب است که می توانیم آن را انتخاب کرده و یا میتوانیم آن را به نداشته باشیم ما انتخاب میکنیم که آیا به خودمان این باور را القاء کنیم یا خیر.
اولین مرحله در مورد باور خود،این است که دست از رفتارهای گذشته خود برداریم و قبول کنیم که خانواده ما و اجتماعی که در آن زندگی می کردیم در سطح زندگی امروز ما معمولی بودند یا در آن سطحی که ما انتظارش را داشتیم نبودند بنابراین دیگران را مقصر آنچه که هستیم ندانیم اکثر افراد چون نمی دانند که این رفتار باعث کمبود اعتماد به نفس شان می شود این روند را تکرار میکنند.
اما امروز در این مقاله به شما میگوییم که این رفتار ناخودآگاه است و ما با این باور که هر آنچه که هسنیم دیگران مقصرآن هستند خودمان را محکوم به فنا کرده ایم. با اولین استراتژی مرزهای نتوانستن را در هم بکوبید.
استراتژی دوم:
از گفتگوی مثبت و سازنده استفاده کنیم باید باور داشته باشیم و دائماً به خودمان بگوییم که من میتوانم من توانایی انجام این کار را دارم .عبارات تاکیدی مثبت همراه با احساس خوب و سازنده می تواند معجزه ای در درون ما ایجاد کند.اگر از این هراس دارید که نمی توانید صبح زود بیدار شئیذ و این روند باعث کاه اعتماد به نفس شما شده است دلیلش این است که ترس از خواب ماندن تا اشتیاق از بیدار شدن در درون شما کم است و این ترس باعث جملات منفی در مغز شما می شود.
سومین استراتژی:
دست کشیدن از جمله من نمی توانم یا ای کاش میتوانستم هر کلمه ای که به زبان ما می آید دارای ارتعاش و فرکانس است و به این دنیا فرستاده میشود و بازخورد آن مجددا نصیب خود ما خواهد شد پس آگاه باشیم که چه کلماتی را بر زبان خود می رانیم .
وقتی از کلمات منفی استفاده میکنیم این کلمات به مغزما خطور می کنند و مغز دستور می دهد شرایطی را مهیا کن که او نتواند آن کار را انجام دهد.مغز ما خوب و یا بد بودن آن کار را نمی داند فقط دستوری که به او میدهید را انجام میدهد. مغز کمک می کند تا ما را به هدفمان که نخواستن و نتوانستن است حمایت و هدایت کند.
استراتژی چهارم :
نادیده گرفتن آنچه دیگران درباره شما فکر می کنند گوش هایتان را بگیرید مبنای زندگی و تصمیم گیری ها در مورد اهداف تان را نظرات و قضاوت های دیگران نگذارید. اجازه ندهید دیگران روی شما تاثیر بگذارند بعضی اوقات نزدیکان ما با دلسوزی این کار را میکنند و البته هدفشان خیر است و می خواهند ما را از تغییر و دنیای ناشناخته دور کنند .
یادتان باشد هر تغییری که میخواهید انجام دهید دنیای ناشناخته ای است که اگر شخصی آن را تجربه نکرده باشد با ترس هایش میخواهد شما را از آن هدف دور کند و دقیقا نظرش فقط دلسوزی برای شماست.یکی از بزرگترین اشتباهات رایجی که وجود دارد این است که انرژی خودمان را صرف بحث با دیگران و متقاعد کردن آنها میگذاریم که به آنها بفهمانیم راه ما درست است اما بهترین راه این است که آن انرژی را صرف خود و اعتماد به نفس خود کنیم .
استراتژی پنجم :
یادآوری مداوم اتفاقات مثبت. لطف کنید و شیوه های قدیمی را که کمکی به شما نمیکند را کنار بگذارید و آنها را رها کنید .
تحقیقات نشان داده هر چقدر موفقیتهای گذشته را یاد آوری کنید اعتماد به نفس بیشتری کسب خواهید کرد و نگاهتان به شکست فقط تجربه باشد .موفقیتهای امروز خودمان را بنویسیم و فردا به آنها نگاه کنیم این باعث می شود اعتماد به نفس ما بسیار بالا میرود .
تمرین لیستی از موفقیتهای امروزت یادداشت کن و همراه خود داشته باش می توانی آن را در کامپیوتر یا تبلت یا گوشی خود داشته باشی و فردا به آن نگاه کنی و هر روز موفقیت های بیشتری را به زیر آن اضافه کنید، این لیست در بدترین شرایط میتوانند بهترین هدیه برایتان باشد.
از موفقیتهای امروزت برای ما در زیر همین مقاله بنویس.