نقش باور درزندگی
دراین مقاله قصد داریم درمورد نقش باور درزندگی صحبت کنیم با ماهمراه باشید.
همه چیز فکر است . فکر شکل است .تمام چیزهایی که ما خلق میکنیم از آفریده های ذهن خلاق انسان هستند مثل هنرعلم فرهنگ تمدن وتمام خلاقیت های انسان در ابتدا از یک فکر آغاز شده اند .
تمام آفرینشهای ما از یک فکر شروع شده اند .ایده های ما آرزوهای ما رویاهای ما و تمام چیزها در ابتدا از یک فکر درست شده است.
همه چیز فکر است حتی اعمال ما فکر هستند .رفتار ما فکر هستند ولی افکار اجرا شده عملی شده .
درفیزیک کوانتوم به این نتیجه رسیده اند که آینده را افکار ما می سازد تغییر آینده با تغییر افکار شروع میشود.
وقتی ما فکرمان را تغییر می دهیم ارتعاشات وجودیمان تغییر میکند و ما در مدار دیگری وارد میشویم .
حالا با این فلسفه از فکر به باور میخواهیم برسیم .
باورفکری است که بارها و بارها درذهن ما تکرار شده است .
باورهای ما کل زندگی ما را در بر گرفته است .
پس به باورهایمان هر لحظه نگاه بکنیم که آیا این روند مثبت است یا منفی ؟
برای اطلاعات بیشتر می توانید مقاله باورها چگونه شکل می گیرند مراجعه کنید
نقش باور درزندگی ما
همه ما درزندگی باورهایی داریم که دروجودمان شکل گرفته است وهمین باورها نقش اساسی را ایفا می کنند مثلا دونفر را درنظر بگیرید آقای الف وآقای ب
هرکدام ازاین دوفرد می توانند باورهای متفاوتی را داشته باشند مثلا آقای الف دارای باورهای مثبت و رشد دهنده وآقای ب دارای باورهای منفی ومحدود کننده است حالا در نظر بگیریداین دوفرد چه اندازه می توانند زندگی متفاوتی را تجربه کنند.
باورهای می توانند درزندگی باعث رشد وترقی ما شوند برخی ازآنها نیز باعث می شوند مثل طنابی دست وپای ما را ببند و اجازه ندهند تا از این محدودیت ها رها شویم تصور کنید نوزادی که به این دنیا می آید او به مانند هارد خام کامپیوتری است که به مرور زمان توسط پدر و مادر واطرافیان خواهر وبرادر و آشنایان خودپر می شود و باورهای او شروع به شکل گیری می کند بسته به محیط شناختی که تجربه می کند .
این ویدیو دررابطه با نقش باور در زندگی ما است حتما مشاهده کنید
هم اکنون که به این موضوع آگاه شدید مراقب باورهایی که دروجود شما شروع به شکل گیری می کند باشید انتخاب با شماست.البته بعد ازمدتی که به درجه ایی ازآگاهی می رسیم ومی توانیم بد وخوب خودمان را تشخیص دهیم می توانیم باورهای خوب و رشد دهنده بسازیم واز دست باورهای محدود کننده رها شویم واین باورهای بد و منفی را با باورهای مثبت جایگزین کنیم وبرای این موضوع نیز زمان به زمان داریم .
- اولین بستری که باورهای ما شروع به شکل گیری می کند خانواده است درواقع آنها هر باوری داشته باشند می توانند به ما انتقال دهند به عنوان مثال پدری که باور به این دارد که پول به سختی به دست می آید یا مادری که به دخترش درمورد ازدواج باورهای منفی می دهد.
- دومین جایی که باورهای ما درآنجا شکل می گیرد بستر جامعه است مثلا همه ما در جامعه ایی زندگی می کنیم که فرهنگ او انسان های ثروتمند را آدمهای خوبی نمی دانند مثلا می گویند ثروتمندان آدمهای کلاهبرداری هستند که ازاین طریق به ثروت رسیده اند وباورهای این چنینی می تواند روی ما تاثیر بسزایی بگذاردیا اگر جامعه به ما این باور را بدهد که دنیا جای امنی ات برای زندگی بنابراین جامعه ما می تواند هر دو نوع باور را به ما انتقال دهد باور مثبت ومنفی.
- سومین جایی که باورهای مادر آن شروع به شکل گیری می کند بستر دوستان مان است.اگر دوستانی داشته باشیم که باورهای غلطی داشته باشند باورهای محدودکننده مثلا در هر شرایطی از زندگی شروع به غرغر می کنند وشروع به ناله زدن می کنند می تواندد آرام آرام روی ما هم تاثیر بگذارند.
تمرین واقدام
یکی ازمواردی که درتغییر باورهای شما موثر است شناسایی باورهایتان می باشد همین که بنشینید وباورهای منفی خود را بنویسید می توانی آگاه شوید ودر مرحله اول بپدیرید باهمین آگاهی ابتدایی می توانید شروع به تغییر آنها کنید
دومین تمرین می توانید با گوش کردن جملات تاکیدی مناسب باورهای منفی خود را کمرنگ کنید مثلا باور منفی این باشد که من آدم ضعیفی هستم باید نقطه مقابل آن را به خود گوشزد کنید .
شاد و پیروز باشید
مرتضی روحانیان